گروه فرهنگی ـ عاطفه صادقي: مهرنامه در شماره 11 خود با انتشار مطلبی با عنوان «چراغ رابطه چگونه خاموش شد» که در قالب پرونده «آیت الله مطهری و روشنفکران» ارائه شد، تلاش کرد تا تأثیر اندیشه دکتر شریعتی را بر گروه تروریستی فرقان انکار و تبرئه کند.
این نوشتار به همین بهانه و در سالگرد درگذشت دکتر شریعتی به تبارشناسی فکری قاتلان شهید مطهری و تأثیر اندیشه مرحوم شریعتی بر این گروه میپردازد؛
تأثیر تفکر انحرافی بر جریان انحرافی
"گروه فرقان" كه مسئوليت ترور شهيد قرني، حاج مهدی عراقی، شهید سید محمد علی قاضی طباطبايی و آیتالله مفتح را در کارنامه خود دارد، در اعلامیهای با افتخار، دليل ترور استاد مطهري را اينگونه بیان میكند: «فكر به قدرت رسيدن آخونديسم و آمادهسازي تشكيلاتي آن، از مدتها قبل حتي قبل از خرداد 42 از طرف او طرح شده بود.»
اینکه جریانی در قالب تفسیر قرآن به انحرافی چنان آشکار برسد که درنهایت، ترور بهترین یاران انقلاب را در دستور کار قرار دهد، نشان دهنده تاثیر پذیری و رسوب پنهان انحراف و التقاط در لایههای مختلف آن است.
اصول فكري و اعتقادي فرقان را بايد نشأتگرفته از تفكرات اكبر گودرزي و مرحوم شريعتي دانست.
در سال 1356 یعنی سال آغاز فعالیت فرقان، با در گذشت دکتر شریعتی، اولین اعلامیه از سوی این جریان نوپا انتشار یافت. به دنبال صدور آن اطلاعیه، اکبر گودرزی رهبر گروه فرقان به تهدید مخالفان شریعتی و در واقع آقای مطهری پرداخت.
گودرزي از سال 50 تا سال 55 "در جهت راهيابي آزادانه به قرآن و متون اصلي" به مطالعهي قرآن مشغول شد و پس از آن به ترويج ديدگاههاي خود به عنوان مفسر انقلابي قرآن پرداخت. طلبهي جوان كه حتي دروس حوزوي را نيمهكاره رها كرده و تنها پنج سال به مطالعهي قرآن پرداخته بود، به چنان فهم و استنباطي از قرآن دست يافت كه نتيجهاش كشتن بهترين فرزندان ملت بود.
محمدمهدي جعفري از دیداری که در سال 56 همراه با دکتر پیمان با گودرزي داشته، چنين یاد میکند: «من يك جلد تفسير آنها را مطالعه كردم و به آنان گفتم كه اين تفاسير انقلابي و امروزي است و مضمون آن مطابق با روح قرآن نيست. براي نمونه در داستان يوسف، گرگ به معناي ضد انقلاب گرفته شده كه حضرت يعقوب، يوسف را براي به دام انداختن ضد انقلاب به سوي آنها فرستاده است. یا در تفسير بخشي از سورهي بقره گفته بود: راه چاره چيست؟ ... ذبح كردن گاو. آري بايد واسطههاي بازاري، سرمايهداران، صاحبان شركتها و كارخانهها از بين بروند.»
تفسير گودرزي از قرآن، اصولاً در گفتماني انقلابي- ضد انقلابي ارائه ميشد. به عقيدهي شهيد مطهري در کتاب علل گرایش به مادیگری و همچنین مجموعه یادداشتهای استاد ج2 ص 222 بزرگترين انحراف فرقان كه نشان از افكار مادي و ماركسيستي گودرزي داشت، خالي كردن مفاهيم قرآن از معنويت و تفسير مادي كردن قرآن دانسته و تصریح میکند: «همهي قرآن را از ديدگاه طبقاتي تفسير ميكنند؛ گويي قرآن آمده در 1400 سال پيش نظريهي ماترياليسم تاريخي ماركس را بيان كند. [...] اینگونه نفاسیر یعنی خالی کردن مفاهیم دینی از معنویت و همه را تفسیر مادی کردن، همان سياستي كه ماركس پيشنهاد كرد كه براي مبارزه با دين، بايد مفاهيم ديني را تفسير مادي كرد.»
گودرزي هنوز 25 سال نداشت كه 20 جلد تفسير قرآن نوشته بود. شرحي دو جلدي بر صحيفهي سجاديه و شرح دعاي عرفه هم از محصولات كارگاه انديشهي او بود كه مثل هميشه با نام مستعار به چاپ ميرسيد. فرقانيها كتاب مقدس ديگري هم داشتند؛ "توحيد و ابعاد گوناگون آن". گودرزي در اين كتاب سعي ميكرد با استناد به برخي آيات قرآن، برداشت عجيب خود را از مفاهيمي مانند توحيد و قيامت، توجيه كند.
در بازجوییهای اعضای فرقان، باور به شریعتی یکی از عوامل تاثیر گذار و سرچشمه فکری بر این جریان انحرافی عنوان شده است هر چند با برداشتهای غلط همراه بود و چنین نبود که همه طرفداران شریعتی در سلک آنان باشند.
حسن عزیزی از رهبران فرقانیها، با اشاره به افراد مختلف وابسته به این جریان،میگوید: «خط فکری همه کسانی که نام بردم (گروه فرقان) تقریبا تمایلاتی بین دکتر شریعتی و مجاهدین خلق بود.»
كمال ياسيني، قاتل دكتر مفتح هم دربارهي كتابهايي كه مطالعه كرده ميگويد: «بيشتر از همه روي شريعتي. نه اين كه علاقه داشتم، بلكه ايمان و اعتقاد داشتم، تأكيد ميكردم.» (به نقل از کتاب جریانهاو سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران، رسول جعفریان ص 551)
تحليلهاي شريعتي دربارهي نظریه تشیع علوی و صفوی، مسائل طبقاتي، جايگاه روحانيت و تز مذهب عليه مذهب مورد توجه سران گروه بود و تمامي استنادات برخي از جزوههاي فرقان به آثار شريعتي بود؛ مانند جزوهي "تحليلي از اوضاع سياسي ايران"
فرقانيها خود را مأمور به پايان رساندن تلاش شريعتي براي رهايي اسلام از اسارت آخونديسم ميدانستند: «در نهايت مرحوم دكتر شريعتي آخرين تلاشش را براي جدايي تسنن اموي از تسنن محمدي و تشيع علوي از تشيع صفوي انجام داد و جامعهي ما را تا مرز تدوين ايدئولوژي خلقهاي اسير پيش برد.»(جزوه تحلیلی از اوضاع سیاسی ایران از گروه فرقان ص 7)
باید تاکید کرد که گفتمان حاکم بر نوشتههای فرقان نطابق جدی با نوشتههای شریعتی ندارد ولی نمیتوان انکار کرد که دیدگاه شریعتی بر این جریان بسیار اثر گذار بوده است.
گودرزی در پاسخ به یک پرسش که آیا شما ادامه دهنده راه شریعتی هستید چنین بیان میکند:
فرقان کوشش داشت که افکار و اندیشههای شریعتی را هم ترویج کند. اگر این امر معنایش ادامه دادن راه شریعتی باشد، آری ما ما ادامه دهندگان راه او بودیم. و در پاسخ به سوالی مبنی بر تشکیل فرقان میگوید:
«فرقان جریانی است که با بهره گیری از برداشتهای درست مومنین به خداوند در طول تاریخ و به خصوص شهید شریعتی شکل گرفته است.» (به نقل از کتاب جریانهاو سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران، رسول جعفریان ص 552)